«شیخ صدوق میگوید: باور ما درباره احادیث طبی این است که اینها را باید بر چند دسته تقسیم کرد:
اول آنهایی که بر اساس هوای مکه و مدینه گفته شده و در هواهای دیگر استعمال آنها جایز نیست.
دوم احادیثی که امام بر اساس آنچه از طبع سوال کننده فرموده و از آن محدوده قابل تعدی نیست، چرا که امام طبع او را میشناخته است.
سوم احادیثی که دیگران در کتب ما وارد کردهاند، تا صورت مذهب را نزد مردم زشت گردانند،
چهارم روایاتی که وهم و سهوی از طرف ناقل در آنها وارد شده است.
پنجم روایاتی که قسمتی حفظ شده و بخشی از آن ضایع شده و از میان رفته است.
صدوق
میافزاید: اما آنچه در باره عسل نقل شده که شفای از هر بیماری است، صحیح
است و معنای آن این است که عسل، از هر نوع بیماری که از طبع سرد برخیزد،
شفاست. آنچه در باره استنجاء با آب سرد برای بیماری بواسیر وارد شده،
معنایش این است که بواسیر ناشی از طبع گرم است. آنچه در باره بادنجان و
شفای ناشی از آن گفته شده، این هم برای زمان رسیدن خرما و برای افرادی است
که خرما میخورند، نه برای وقت های دیگر. اما داروهای صحیحه ای که از
امامان روایت شده، آیات قرآن و سور و دعاها است، مشروط به آن که اسناد آنها
قوی و طرق روایی صحیح داشته باشند».
یک بار دیگر این متن را مرور
کنیم. به نظر میرسد شیخ صدوق، اساسا اعتقادی به روایات طبی ندارد و همه
آنها را به نوعی تخطئه میکند. اما این که انگیزه او از این انکار چیست،
سخن دیگری است. دو احتمال هست: یک آن که میخواهد بگوید همه امراض را باید
با خواندن قرآن و دعا شفا داد، چون هم اصل بیماری و هم شفای آن در اختیار
خداوند است و یا آن که میخواهد بگوید باید راهی دیگر برای رفع و رجوع
بیماری ها پیدا کرد. ممکن است نکته اول در ذهن مرحوم صدوق بوده باشد، شیخ
مفید هم تعلیقهای بر این بحث دارد با این عبارت که: «طب دانش صحیح و علم
به آن ثابت است و راهش وحی است، و علما هم آن را از انبیاء گرفتهاند».
مفید میخواهد آن دیدگاه صدوق را که علل و عوامل مادی را حذف کرده، اصلاح
کند، در عین حال، خودش بر آن است که علم طب، اصلش از وحی است و علما هم از
انبیاء گرفتهاند.
بگذریم. این موسسه اخیرا کتابی هم با عنوان دعاء
الندبة و توثیقه من الکتاب و السنة منتشر کرده که به سرعت به چاپ دوم رسیده
است. از پیش از انقلاب، این مطلب شایع شد که دعای ندبه مشکل سندی دارد. از
همان زمان کسانی در این باره تحقیق میکردند و مینوشتند. روشی که این
کتاب انتخاب کرده، منهای بحث سندی ابتدای آن، این است که تک تک مضامین دعای
ندبه را بر اساس روایات و احادیث مورد بررسی قرار داده و سعی کرده است تا
پشتیبانی برای آنها در روایات بیابد. این کار به هر حال روش تازهای است که
در این باب بکار گرفته شده است. این کتاب در 680 صفحه منتشر شده است.
روزی
که برای فاتحه عموزاده آقای رفیعی پور به این موسسه رفتم، دیدم که تعداد
قابل توجهی کتابهای تربیتی هم بر اساس روایات منتشر کرده که عمدتا مخاطب
آنها توده مردم است. از این که چنین موسسه با دقتی که آقای رفیعی پور
دارند، در این باره هم تلاش می کنند خوشحال شدم. این آثار در زمینه های حج و
رمضان و دیگر مسائل تربیتی بود.
نو کردن دین به سبک نویسندگان دهه بیست
32. سید
حسام الدین نواده سید علی اکبر فال اسیری است که در جریان تنباکو رهبری
نهضت را در شیراز برعهده داشت و توسط حکومت به عراق تبعید شد. سید حسام
الدین کتابی با عنوان تعلیمات قرآن دارد که در سال 1326 در شیراز منتشر شده
و اثری نو در ارائه دین اسلام به شمار میآید. ادبیاتی که امثال وی و حاج
سراج و گروه اندکی از روحانیون و لباس شخصیهای متدین ارائه میدادند،
نوعی دفاع مدرن از اسلام با عناصر جدیدی است که میتوان از آن با عنوان
کلام جدید اسلامی ـ شیعی در ایران یاد کرد. در این کتاب نوعی نگاه تاریخی ـ
تمدنی به دنیای اسلام، پاسخگویی به اشکالات در باره دین اسلام، نو کردن
آن، اصلاح برخی از خطاهای رایج، فعال کردن اسلام در صحنه اجتماع وجود دارد.
استفاده از کتابهای تازه ترجمه شده از کسانی مانند گوستاولوبون، کارلایل،
آلبرماله و شماری دیگر، چاشنی برخی از اظهار نظرها در باره پیشرفت دنیای
اسلام در گذشته و امکان احیای آن در دنیای جدید است. یکی از پر استفاده
ترین متون در این باره، نوشته های جرجی زیدان است که در جای جای کتاب وجود
دارد. تلاش برای تبیین مجدد فقه اجتماعی شیعه در این کتاب کاملا روشن است.
به هر حال این اثر، یک نمونه منسجم و مفصل از تلاشهایی است که برای بازسازی
اسلام در دهه بیست انجام شد و بعدها انقلاب اسلامی برای تحقق آن مطالب و
شعارها و آرمانها پدید آمد. در مقدمه این کتاب شرح حالی از مؤلف با عکس او
آمده است. در آنجا گفته شده است که سید حسام الدین در سال 1316 ق به دنیا
آمده و پدرش سید محمد فال اسیری و او هم فرزند حاج سید علی اکبر مجتهد فال
اسیری است، کسی که در بصره با سید جمال الدین اسدآبادی دیدار کرد و او هم
نامه ای در باره فال اسیری به میرزای شیرازی نوشت که در تاریخ شیخ محمد
عبده در مصر چاپ شده است. سید حسام الدین سال 1350 قمری یعنی هفده سال قبل
از تألیف این کتاب به شیراز آمده و به هدایت مردم مشغول شده است. یکی از
تألیفات وی «تطبیق تشریح جدید با اخبار شریفه» است که نشانگر علاقه او به
دفاع از دین به سبک و سیاق جدید است. تصویری از اجازه اجتهاد وی هم که توسط
مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی نوشته شده در انتهای مقدمه آمده است. همین طور
از چند مرجع دیگر وقت عراق مانند آقا ضیاء و شیخ محمد کاظم شیرازی. استناد
به مطالبی که غربیها در باره تمدن اسلامی و درخشش آن گفتهاند، یک اصل
ثابت این قبیل نوشته هاست. یک نمونه آن این است: فیلسوف معروف ولز انگلیسی
که از نوابغ عصر اخیر است در کتاب تجربة فی التاریخ العام، خود در مبحث
اسلام نوشته پش از پیدایش اسلام فکر مسلمانان خیلی شباهت داشت به آتش زیر
خاکستر هنگامی که اسلام آمد، آن خاکستر را بر باد داده شعله آن فکر جهانیان
را روشن نمود و بروش تازه و نوینی جلوه نمودند و یونانیان پیش از اسلام
پدر علم نامیده میشدند و پس از پیدایش اسلام تاج پدری را مسلمانان بسر
نهادند و نورانیت و شعشانیت ما راجع به مسلمانان است و فکر آنان بالاتر بود
از اندیشه نصارا که علم لاهوتی داشتند ( تعلیمات قرآن ص 32). مباحثی در
باره اقتصاد و اخلاق و حتی در باره زن در این کتاب آمده است:اسلام تنها
دینی است که در اصلاح حال نسوان و ترقی و تعالی آنان قدم های خیلی بلند
برداشته است (ص 71)